سما سما ، تا این لحظه: 15 سال و 6 ماه و 13 روز سن داره

سما جون

آخ دلم

دل بريدن از تو سخته دل بريدن از تو مرگه باز بايد خواب نازت را ببينم بغض را بايد بگويم هيس تا ماه من از اين خواب نازش برنخيزد تا ببيند خيسي اين گونه هايم باد را بايد بگويم تو ببوسش جاي من،من طاقت لمسش ندارم ميچكد اشكم بروي گونه هاي مخملينش طاقت بي خوابي او را ندارم                                        ...
23 مرداد 1390

تولد مامان سما

                                   وقتي تو پاتو گذاشتي روي اين زمين خاكي                   تموم گلهاي عالم شدن از دست تو شاكي                                     خدا هم هواتو داشته تورو با گلها س...
18 مرداد 1390

حافظه دخترم

دختر گلم،تپلي من،ماشالله حافظه تو خيلي خوبه و چيزهايي رو كه يكبار مي شنوي زود به يادت مي سپاري،مثلا آهنگهايي كه از تلويزيون مي شنوي؛ حرفهايي كه يك بار از طرف كسي مي شوي بعد از چند وقت عين همون حرفارو تكرار مي كني،مثلا از وقتي كه كوچيك تر از اينها بودي كتابهايي كه مامانت برات مي خريد و برات مي خوند رو بعد از دو يا سه بار تكرار كردن شروع مي كردي به خوندن و ما رو هاج و واج ميذاشتي،خلاصه خدا نعمت خوبي رو در اختيارت گذاشته كه بايد ازون بهترين استفاده رو ببري،آقاجون وقتي كه ديد شما به اين سرعت شعرها رو حفظ مي كني سريع دست به كار شد و سوره قل هو الله احد رو بهت ياد داد و الان تو هروز اين سوره رو براي من مي خوني و منم يه ماچ آبدار ازون لپات مي كنم....
10 مرداد 1390
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به سما جون می باشد